در مسیر شبانی ایران و ایتالیا
مشاهده کن نه تفسیر!
نمایشگاه «مردم و سرزمین پشمینه» با حضور اهالی فرهنگ، هنر ایران و نمایندگانی از دولت ایران و ایتالیا ایران در پانزدهمین نمایشگاه تصویر سال، در گالری نامی خانه هنرمندان ایران گشایش یافت.
به گزارش دبیرخانه تصویر سال، این نمایشگاه دربرگیرنده 60 تابلو عکس مائورو ویتاله بود که سنتهای فرهنگی و کشف مسیر شبانی میان ایران و ایتالیا را از منظر خودش بهتصویر کشیده است.
چراغ نمایشگاه با حضور «مائورو ویتالیه» عکاس، پائولا ریچیتلی ایدهپرداز و پژوهشگرعلمی، آنتونیو کورادو مدیر پروژه و هنرمندان ایرانی، بههمراه سیدمحمد مجتبی حسینی -معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی-، مائوريتزيو آنتونيني کاردار سفارت ایتالیا در امور سياسي و مطبوعاتي، محمدعلی کیانی - مدیر کل همکاریهای فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجید رجبی معمار – مدیرعامل خانه هنرمندان ایران -، مهدی افضلی – مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر -، با نوای لالایی پروین بهمنی - لالاییخوان پیشکسوت قشقایی و پژوهشگر حوزه موسیقی اقوام و نواحی - روشن شد.
یداله کابلی – خوشنویس -، بهرام کلهرنیا- گرافیست -، افشین شاهرودی -عکاس -، حسن غفاری – عکاس -، علیرضا کریمیصارمی - عکاس-، محمدمهدی رحیمیان -عکاس-، مرضیه خورسند -عکاس- مژگان پارسامقام -عکاس و گرافیست-، کیمیا رهگذار -عکاس-، لیلا یوسفی -عکاس-، نگار نادریپور -رییس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران-، دامون ششبلوکی -پژوهشگر حوزه موسیقی اقوام- و برادران فیضنیا ازجمله دیگر حاضران در آیین گشایش این نمایشگاه بودند.
پس از گشایش نمایشگاه، نشست خبری نمایشگاه «مردم و سرزمین پشمینه» با حضور عکاس این پروژه و همکارانش و همچنین جمعی از عکاسان و خبرنگاران برگزار شد در این نشست که عصر دوشنبه، 14 اسفندماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، علاوه بر سیفاله صمدیان – دبیر جشن تصویر سال – بهعنوان میزبان این نمایشگاه، «مائورو ویتالیه» عکاس، پائولا ریچیتلی ایدهپرداز و پژوهشگرعلمی و آنتونیو کورادو مدیر پروژه حضور داشتند.
مسعود زندهروح کرمانی -رییس انجمن عکاسان میراث فرهنگی-، سعید محمودیازناوه، کاوه فرزانه، اسعد نقشبندی، ابراهیم سیسان و... هنرمندان انجمن عکاسان میراث فرهنگی از جمله حاضران این نشست بودند.
ویتاله تاکنون چهار بار به ایران سفر کرده و نمایشگاه «مردم و سرزمین پشمینه» که از 14 تا 20 اسفندماه در خانه هنرمندان ایران برپاست، شامل 60 تصویر از سنتهای فرهنگی و کشف مسیر شبانی میان ایران و ایتالیاست.
در ابتدای این نشست، سیفاله صمدیان –دبیر جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر - با یادآوری اینکه تصویر سال دربر گیرنده اتفاقهای داخل کشور است که در مدت 20 روز در پنج بخش عکس و همچنین بخش سینما برگزار میشود، گفت: امسال برای نخستینبار یک قدم شیرینی برداشتیم و با کمک موسسه توسعه هنرهای معاصر، ارتباطی جهانی با یک کشور دیگر – ایتالیا – گرفتیم که نمایشگاه «مردم و سرزمین پشمینه» نتیجه این ارتباط است.
او با اشاره به حضور تعدادی از عکاسان از جمله انجمن میراث فرهنگی در این نشست، ادامه داد: ما عکسهای زیادی ازد ویتاله – عکاس ایتالیایی - مواجه بودیم، ولی امکان برگزاری نمایشگاهی وسیعی شامل آثار او را نداشتیم و نمیتوانسیتم فضای بیشتری برای نمایش تصاویر او اختصاص دهیم. بههمین دلیل، 60 عکس از میان عکسهای ویتاله انتخاب شدند، طوری تصاویر به همدیگر پاس کاری میکنند و بهقول خودشان، در مسیرهای شبانی دو کشور تعریف میشوند.
مائورو ویتالیه – عکاس این پروژه – در متنی که به ایتالیایی خواند و ترجمه آن توسط مترجم خوانده شد درباره پروژه عکاسی از عشایر ایران و احساسش نسبت به مردمی که با آنها در ایران برخورد داشت، گفت: «در حدود 150 کیلومتری جنوب غربی شیراز، در مسیر بندر بوشهر، چشماندازی خاکستری رنگ و خشن وجود دارد، این در حالی است که با نزدیک شدن به شهر فیروزآباد کوههای رشتهکوه زاگرس قرمز رنگ میشوند. این چهارمین سفر ما به این کشور است و هدف اصلی دستیابی به ایده ای از پیش تعیین شده نبود، چراکه باید رهسپار شوید و انتظار نداشته باشید تا حتما آنچه منتظرش هستید و آنچه را که با خواندن کتابها آرزو یا تصورمیکنید، پیدا کنید.
او حرفهایش را اینچنین ادامه داد: شروع کن و خود را از خواستهها رها کن، مشاهده کن نه تفسیر، شگفتزده شو و در پیشنهادات غرق شو، این آن دشواری است که بایستی دنبال شود؛ به واسطهای تبدیل شو تا به جهانی که در وجودت است متصل شود، برای این، نیازی نیست تا با حجمی از پیشنهادات اغواکننده سردرگم شوی. سایهای باشید و اجازه دهید تا اصل آن سایه، نیرویی باشد برای ایجاد تصویری زیبا از متن، نیرویی که برعکس سایر سایهها قادر خواهد بود، صادقانه شرایط را بهطوری بینظیر در خود و بدون مشارکت خویش ثبت کند. این شاهکار باید اصل موضوع باقی بماند، نه تصویری که آن را باز تولید کند.
عشایری وجود دارند که با وقایعی موقت در حال رشد هستند؛ آنها با زندگی کردن در زمان حال پویا و بینیاز از گذشته از موضوعی به نام زمان فرار میکنند و همزمان از محدودیتهای پیش رو دوری میکنند. در طول کوچ، این شبانان برای برآوردن نیازهای خود محیط را تغییر نمیدهند، بلکه با آن همزیستی میکنند، به ندرت به مزارع دست میزنند و در پای کوهها گله خود را در چراگاهی که حاصل تغییر فصل است سیر میکنند.
توصیف ویتاله از فضای تجربه شدهاش از زندگی قشقایهای ایران اینگونه بود: شب، خارج از سیاه چادر قشقایی فضا سرشار از سکوتی سبک و ناپایداراست که گاهی توسط صدای ناگهانی حیوانات وحشی شکسته میشود. باد اما با چرخشی مداوم، الیاف سنگینی را که از ما محافظت میکنند تکان میدهد. و اولین نشانههای بیداری با صدای همیشگی خروسی شروع میشود که خود در صدای سگهای گله منعکس شده است. همواره در سپیده دمان، زمان به سرعت چادر را برمیچیند، ولی سیاه چادر در طلوع خورشید، تنها اثر باقی مانده روی زمین شنی است. ایل چیزی نمیسازد که برای مدت طولانی باقی بماند؛ کمابیش آگاهانه آنها یک نوع زندگی موازی با جهان هستی را انتخاب کرده اند تا به تغییرات در جامعه آن هم به دور از تحولات سیاسی، بی اعتنا باشند. کودکان و خردسالان قشقایی به سبب کوچهای کوچکتر دائمی بسیار از خواب بیدار شده و دوباره به خواب میروند. هرچند ماشینهای آبی اخیرا جایگزین قاطر و شتر شده اند، ولی با همان امنیت عشایر را به سفری ابدی در طول زمان میبرند.
در آداب و رسوم قشقایی و تالش فضایی را یافتم با تصاویر زرد قدیمی شبیه به عشایر ایتالیای قبل از انقلاب صنعتی؛ فضایی با همان عادات، آداب و رسوم، مراسم و دورهمیها؛ همه اینها از فرهنگی صحبت به میان میآورد که شاید اکنون شاید در ایتالیا ناپدید شده باشد، ولی با همان نشانههای معنوی در مکانها و در ذهن مردم همچنان باقی مانده است.
او متنش را اینچنین به پایان رساند: ادراک این رابطه میان دو واقعیت دور از هم نیست، البته نمیتواند به طور نظام مند و روشمند توضیح داده شود، چراکه شاید هرگز شواهدی از پایه احتمالی آن وجود نداشته باشد. این رابطه فقط بر پایه احساسات است.
یک عکس، یک داستانی تخیلی است که قدرت بازتولید ادراکات و خیالها را دارد. من اعتقاد دارم که این خیالها و اداراکات نیروی کافی برای انعکاس چشم انداز رویاییِ نزدیکی عشایر ایرانی را دارند. انعکاسی نه از اکنون، بلکه از چند سال پیش، آن هنگام که گله ای از آبرتزو میگذشت و از طریق مولیس به پولیا میرسید.
در ادامه این نشست، آنتونیو کورادو - مدیر این پروژه – نیز عنوان کرد: هفته گذشته روز جهانی «زبان مادری» جشن گرفته شد و به افتخار این رخداد، امروز خودم را به زبان ایتالیایی معرفی میکنم.
او گفت: ما واقعا افتخار میکنیم که اینجا مهمان شما هستیم و این ما را سرشار از شادی میکند. از تقدیر سپاسگزارم که فرصتی با ارزش را با لطفش برایم فراهم آورد.
آنتونیو کورادو تاکید کرد: این لطف هدیهای است در زندگی که باید از آن قدردانی شود. نمیتوان آن را در بانک نگه داشت و سپس در زمان نیاز آن را احیا کرد، بلکه باید بلافاصله از آن استفاده شود.
او افزود: در کودکیام همیشه کودکی کنجکاو بودم و حتی امروز هم تغییری نکردهام و به نظر میرسد، من به جهان به همان گونهای نگاه میکنم که در ابتدا مینگریستم. در زندگی همیشه به دنبال چیزهایی بودم تا عطش من را برای کشف جهانی جدید از مردمی که هویت و فرهنگ خودشان را دارند، برآورده کنند. رشد کردم و کاوش کردم، دریافتم که مردم مختلف و متفاوت و دور، در مکانها و زمان ها، در شرایط مشابه، انتخابهای مشابهی میکنند و عادتها و آداب و رسوم شان در ظهور زیبایی شناختی متمایزی رشد میکنند، اما شبیه به هم هستند.
مدیر پروژه «مردم و سرزمین پشمینه» ادامه داد: پرورش این تجربیات من را با این دیدگاه رشد داده که همواره تشنه دانش و افق نگاه وسیع باشد. این مهم، در گذشت زمان، با کاری آمیخته شد که اکنون با اشتیاق و رضایت درونی آن را انجام میدهم. افزایش تنوع فرهنگی، به دنبال نقاط ارتباط و رشد در مقابل تضادها. حسی که کاوشگر به بازدیدکننده نمایشگاه القا میکند مانند کلیدی است از برای موفقیت در ایجاد تمایل در شخص به جهت کشف گنجینههای موجود در تمام نقاط جهان. این گونه است که شما تشنه نوشیدن این جام آب میشوید.
در ادامه نشست، پائولا ریچیتلی - ایدهپرداز و پژوهشگرعلمی – نیز که در این پروژه با ویتاله همکاری کرده است، توضیح داد: پروژه «مردم و سرزمین پشمینه» در اولین سفر من در ایران در ماه می سال 2015 زاده شد. دوست عزیز من، مائورو ویتاله برای این پروژه از من دعوت کرد. او یک عکاس بزرگ، گردشگر و کاوشگر مکانها، زمینها و مردم است. ایشان و همسرشان ماریا آسونتا پیش تر چهار بار به ایران سفر کرده بودند. من به او گفتم: "مائورو، جهان بسیار بزرگ است، چرا شما میخواهید دوباره به ایران بازگردید؟ " و او پاسخ داد: "اگر بیایی، آن را درک خواهی کرد". از این رو، من به ایران سفر کردم. من هیچ چیزی درباره ایران نمیدانستم. هیچی در مورد چشم اندازش، هنر و معماریاش، هیچی در مورد مردم و فرهنگ اش نمیدانستم، فقط اندکی از تاریخ کهن آن را را میدانستم. این سفر کشفی شگفت انگیز و تجربه ای بود که من در طول تمام زندگی ام آن را به یاد خواهم آورد.
پژوهگر پروژه گفت: در طول سفر اول، ما از منطقه شمالی گیلان بازدید کردیم که در آن مردم عشایر تالش زندگی میکنند. سپس در ماه نوامبر سال 2016 دوباره به ایران بازگشتیم، با آنتونیو , Corrado که یک مدیر تبلیغات و مدیر پروژه عالی و شجاع برای نمایشگاه ما بود، و البته با مهندس معمار لوسیو روستو؛ اینبار عشایری قشقایی ملاقات را کردیم. در پایان، این ایده متولد شده در ایران به یک پروژه تبدیل شد: نمایشگاه عکسها و اشیایی که مردم عشایر ایران و چراگاههایهای جنوب ایتالیا را نشان میدهد.
پائولا ریچیتلی افزود: آیا مردمی که بسیار از هم فاصله دارند و متفاوتند، اشتراکاتی هم دارند؟بلی، اینها اشتراک فرهنگ مهاجرین برای چراگاه، چشم اندازی مشابه به زندگی، سفری بی پایان باگله گوسفندانهستند. هرچند این مهاجرتها سال هاست که در ایتالیا تمام شده است، اما عشایر ایرانی هنوز در سرزمین اجدادی خود کوچ میکنند. اینها موضوعاتی است که ما میخواهیم در نمایشگاه از آن صحبت کنیم. من بعد از دیدار با مردم عشایر ایران، فرهنگ چراگاه یافتن در کشورم را دوباره کشف کردم. ریشهها و تاریخ مردم کشورم را یافتم.
آخر حرف های پائولا ریچیتلی به تشکر از همراهان پروژه از جمله دکتر منوچهر کیانی، روحاله فلاحی، سیما جهاندیده، میثم نواییان، اکبر قولی و محسن یزدانی -سفیر ایران در رم- قدردانی و تشکر کرد از همه آنانی که هنر، زمان و دوستی شان را در ایران و ایتالیا به ما نشان دادند.
براساس این گزارش، پس از این سخنان حسن غفاری – عکاسی که بیشتر در میان عشایر ایران عکاسی کرده است – گفت: ایران سابقهای 180 ساله در عکاسی دارد از ابتدا تا کنون، نظامیان و محققان زیادی از ایتالیا به کشور ما آمدهاند و عکاسان ما همیشه همنشینی خوبی با آنها داشتهاند و نمایشگاههای خوبی در دو کشور برگزار کردهایم. همان حسی که شما نسبت به عشایر ما دارید، ما هم نسبت به «گندولا»های شما در ونیز – قایقهای سنتی شهر ونیز ایتالیا - داریم. خوشحالیم که شما قسمتی از فرهنگ ما را که به شدت رو به تغییر است، هدف پروژه خود قرار دادید.
او ادامه داد: اگر رو به روی آیینه شکستهای بایستیم، ممکن است جای دیگری را ببینیم؛ عکسهای شما از عشایر ایران نیز مانند آیینه شکستهای است که شاید سبب شود مسوولان کشور ما به عشایر توجه کنند،چون وقتی ما این کار را میکنیم چندان مورد توجه قرار نمیگیریم.
غفاری همچنین با اشاره به اینکه دام، سرمایه اصلی عشایر ما و شماست، افزود: در مناطقی که شما از آنها عکس گرفتهاید، انسانها به طبیعت وابستگی دارند که این وابستگی در عکسهای شما دیده نمیشود. در حالی که وقتی یک نگاه، موفق است که انسانها را در جغرافیای خودشان ببیند.
ویتاله در پاسخ به این انتقاد گفت: شما بهتر میتوانید ارتباطات بین عشایر و محیط آنها را نشان دهید؛ توجه و علاقه من بیشتر به مردم، احساسات و مردم نگاری معطوف است. البته عشایر بسیار به طبیعت احترام میگذارند و میخواهند به آن لطمه نزنند.
صمدیان نیز در این باره اظهار کرد: مائورو پروژههای زیادی با موضوع پرتره کار کرده که شاید در اینجا به دلیل کم بودن تعداد عکسها نتوان دید کاملی نسبت به کار او پیدا کرد.
ویتاله همچنین به این موضوع اشاره کرد که 10هزار عکس از ایران گرفته که بخش بسیار کوچکی برای نمایش انتخاب شده است.
او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره اشتراک عشایر ایران و ایتالیا و توجهی که به پرتره دارد، گفت: امروزه در ایتالیا هیچ گروهی نیست که کوچ کند. بنابراین بیشتر، احساسات و شیوه زندگی آنها مورد توجه من است. من قصد خاصی از گرفتن عکسها ندارم و فقط به دنبال زیبایی هستم. معمولا هم در تصاویرم چشمها بیشتر نشان داده میشوند.
این عکاس درباره جذابیت عشایر ایران توضیح داد: من در ایتالیا زندگی میکنم؛ بیشتر اروپاییها مانند هم هستند، اما مثلا قشقاییها متفاوت با بقیه هستند و فرهنگ متفاوتی دارند.
او همچنین شگفتآورترین چیزی که در ایران دیده است را مهمان نوازی مردم اعم از عشایر یا مردم شهرنشین دانست و افزود: من حتی اگر به ایران هم نمیآمدم، با دیدن یک ایرانی این حس را میگرفتم.
در ادامه این نشست، ویتاله و کورادو در پاسخ به پرسش خبرنگاری سن خود را به ترتیب 60 و 57 اعلام کردند و پائولا ریچیتلی هم به شوخی گفت که 25 سال سن دارد!
ویتاله در ادامه همین پرسش که پروژه عکاسی از عشایر و مردم کوچ رو را به جز ایران و ایتالیا در کدام کشورها اجرا کرده است. توضیح داد: در کشور هند و منطقه راجستان از شترها عکاسی کردهام. در کشور رومانی هم در این زمینه کار کردهام، حالا هم درباره بربرهای مراکش تحقیق، مطالعه و همچنین عکاسی میکنم. در مجموع هم مطالعه و عکاسی درباره عشایر و کوچ روها را از 12 سال پیش آغاز کردهام.
او همچنین با بیان اینکه اجدادش از عشایر نبودهاند، تاکید کرد: من در ایران بیشتر روی مردم تمرکز کردم و نه کشور ایران. البته من با مردمی که جزو عشایر بودند و مردم شهرنشین، یک نوع برخورد کردم. از میان 10هزار عکسی هم که از ایران گرفتم، نیمی از آنها از شهرها بوده است.
مسعود زندهروحکرمانی - رییس هیات مدیره انجمن عکاسی میراث فرهنگی - نیز که در این نشست حضور داشت با یادآوری اینکه در تاریخ عکاسی ایران، نام یک ایتالیایی به ثبت رسیده است، گفت: شما مردم تالش را برای عکاسی انتخاب کردید، در حالی که تالشیها مانند عشایر جا به جایی ندارند.
ویتاله در اینباره گفت: ما تالشیها را به خاطر جا به جایی که به ارتفاعات دارند، انتخاب کردیم.
زنده روح همچنین پیشنهاد کرد که ویتاله در آینده از ترکمنهای ایران هم عکاسی کند و در ادامه، درباره مردم ترکمن و موقعیت جغرافیایی آنها در کشور توضیح هایی داد.
پائولا ریچیتلی نیز در پاسخ به پرسشی درباره تفاوتها و شباهتهای عشایر در کشورهای مختلف، گفت: عشایر خیلی سبک کوچ میکنند و انگار هیچ وزنی روی زمین ندارند. این مردم خود را بخشی از طبیعت میدانند. بین تمام افراد هر گروهی که کوچ میکنند، تفاوتها مهم نیست، بلکه شباهتها اهمیت دارد.
ویتاله در پایان این نشست در پاسخ به این پرسش که آیا چیزی را در ایران جا گذاشتهاید که سبب شود دوباره به کشور ما سفر کنید؟ گفت: بله؛ ترکمنها.
عکسها: لیلا ابراهیمی