خانهی هنرمندان ایران عصر جمعه روز شلوغ دیگری را شاهد بود. بخش ویژه عکسهای موبایلی افتتاح شد؛ از سویی دیگر اهالی تصویر که جمعه شب در خانه هنرمندان گرد هم آمده بودند از یک عمر تلاش اکبر عالمی تجلیل کردند.
سیفاله صمدیان دبیر جشن تصویر سال اجرای این برنامه را بر عهده داشت. او حرفهایش را با یادداشتی که در متن لوح تقدیر جشن تصویرسال آمده بود آغاز کرد: «اکبر عالمی، عزیزِ همیشهی اهالی تصویر، حضورزیبا، خلاق و تاثیرگذار شما از اولین شمارهی مجله تصویر تا دوازدهمین جشن تصویر سال در ۲۲ سال گذشته دلگرمی وصف ناپذیری که ۸ اسفند ۹۳ پایان آن نیست، بلکه آغاز دوبارهی راهی است که در هیچ تقویمی گم نخواهد شد.»
دبیر جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر گفت: «اولین شماره تصویر در سال ۷۰ با زندهیاد مرتضی ممیز و محمود کلاری همراه بود. بزرگان قوم در همه شاخهها در آن شمارههای مجله مطلب داشتند. یکی ازگزارشهای ما گزارش فتوکینا بود که آقای عالمی نوشت؛ با ادبیاتی متفاوت و البته شاعرانه. ما از آن زمان با هم همراه بودیم. در دورههای مختلف جشن تصویر سال در ورک شاپها و برنامهها، عالمی کنار ما بود وامسال هم در دوازدهمین دوره، داوری فیلم جوانان زیر ۲۵ سال جایزهی محسن رسولاف را هم پذیرفت. من در باره معدود افرادیست که میگویم معمار کلمهاند. یکی از آنها آیدین آغداشلو و دیگری اکبر عالمیست »
هوشنگ گلمکانی:
با عالمی لابراتوار را درک کردم
هوشنگ گلمکانی - منتقد سینما- نخستین نفری بود که پشت تریبون رفت و از عالمی گفت؛ «وقتی گفتند که بزرگداشت اکبر عالمی است گفتم که با سر میآیم. فقط میخواهم یک کلمه در مورد ایشان بگویم. میگویند که آدمها را در سفر بهتر میشود شناخت. ما سفری به ژاپن داشتیم که خیلی خوش گذشت و بیاغراق او ستاره سفر بود و هر جا میرفتیم با انگلیسی سلیس حرف میزد و جلسه را اداره میکرد.»
او همچنین به آشناییاش با عالمی در دانشکده هنرهای زیبا اشاره کرد و گفت که او استادش در درس لابراتور بوده است. «از وقتی فیلم هشت میلیمتری میساختم لابراتوار کابوسم بود. خیلی از فیلمسازان خاطراتی دارندکه فیلمهایشان خش برداشته و نابود شده است. ولی فیلمهایی که از زیر دست عالمی در آمده چنین مشکلاتی نداشت. با آنکه مسایل فنی را دوست نداشتم و خیلی از کلاسها را نمیرفتم اما به واسطه حضور عالمی درکلاس لابراتور یکی از دوران شیرین من حضور در کلاسهای او بود و باعث شد که این درس را درک کنم. گرچه الان دوران لابراتوار تمام شده و خیلی خوشحالم؛ اما عالمی آنقدر چیز بلد است که در حوزههای دیگر سایه اومیتواند همچنان حضور داشته باشد.»
صمدیان بعد از حرفهای گلمکانی عنوان کرد که مسعود معصومی، پایه گذار عکاسی علمی، تماس گرفته بود و خواست پیامی را به شما برسانم؛ او گفت، ما در کشوری زندگی میکنیم افرادی که چندین دانش را داشتهباشند یا نداریم یا خیلی کم داریم و یکی از آن معدود افراد اکبر عالمی است.
گیتی خامنه:
نمیشد سر عالمی را کلاه گذاشت
گیتی خامنه مجری سالهای دور تلویزیون نیز به این مراسم آمده بود. اکبر عالمی سالها پیش استاد او در دانشگاه بوده است و خامنه گفت که برای ادای دین به این مراسم آمده است.
او خطاب به عالمی گفت: «زمانی عمق چیزی که میخواستند در اختیار ما بگذارند را درک نمیکردیم ولی آنها را حالا میفهمیم.»
خامنه زمانی که ۱۷ ساله بود کارش را در صدا و سیما شروع کرد او با اشاره به این موضوع و اولین دیدارش با عالمی یادآور شد: «در آن زمان سیستم حراست صدا و سیما بسیار سخت گیر بود و حتا اجازه نمیداد کهخوراکی کوچکی با خود به داخل ببریم. من یک روز دوربینی را به داخل بردم و شادمان از این فتح خود مشغول عکاسی از گلهای محوطه بودم. در نهایت شادمانی که توانستهام سر دوستان حراست را کلاه بگذارممشغول عکاسی بودم که یکی از پشت به من گفت که اینجا عکسبرداری ممنوع است و وقتی قانونی را میگذارند باید همه باید قانون مدار باشند. این فرد اکبر عالمی بود که به من تذکر داد که قانونمند باشم.»
خامنه چند سال بعد به دانشکده هنر و معماری رفت و دومین برخوردش با عالمی زمانی بود که او استادش شد. او از آن روزها هم گفت؛ عالمی از جمله اساتیدی بود که نمیشد سر او کلاه گذاشت و بر این باور بود که هرکاری باید در محدوده قانون باشد.
این مجری تلویزیون توصیه نامهای که عالمی برای معرفی او به دانشگاهی آمریکایی نوشته بود را به حاضران نشان داد و یادآور شد: «در این نوشته بسیار احساس وجود دارد و او در آن به سابقه آشنایی ما اشاره کرده و درپایان ایمیل و شماره تلفناش را گذاشته که اگر مشکلی پیش آمد با او تماس بگیرند.»
او یک بار دیگر رو به استادش گفت: «ردپای خاطرات خوش شما، از همان سال که اجازه ندادید که از گلها عکس بگیرم تا همین حالا که آمدم تا بگویم سپاسگزارم که اجازه دادید که شاگرد شما باشم با من است.»
ابراهیم حقیقی:
امیدوارم من هم عمرم را مدیریت کنم
ابراهیم حقیقی هم یکی از افرادی بود که به مراسم بزرگذاشت عالمی آمده بود. او گفت: «من در حرفهایم میخواهم دو موضوع را به هم وصل کنم، یکی اینکه به خاطر عالمی اینجا هستم و مثل همه شما دوستش دارم ودیگر اینکه مثل دانش آموزانی که قرار است انشاء بخوانند دست و پایشان را گم میکنند من هم این طور هستم.»
این هنرمند طراح گرافیک گفت: «جایی خواندم در مورد جمله کلیشهای علم بهتر است یا ثروت، بهتر است بگوییم فقط عمر؛ مدیریت عمر. کسانی که در مقام عالمی واقع میشوند توانستهاند عمرشان را خوب مدیریت کنند.عالمی با سواد است، با سواد بودن خیلی مهم است. او خیلی آموخته و بسیار منضبط آموخته است. حوزه سینمای هنری برای او بسیار مهم است. گرچه کارش را با نوار فیلم سلوئیدی است، اما اینها را نادیده میگیرد وهرجا که قرار بوده قدمی برداشته شود این کار را کرده است. دانایی او به او میگوید که باید کاری کند.»
او با اشاره به این موضوع مدیریت عمر و دانش در مقولهی مدیریت به او میگوید که باید شاگردانت را تربیت کنی، تاکید کرد: «از روزی که یاد میآورم عالمی معلم بوده است؛ معلمی سخت گیر و اگر خشمگین میشوداز دانش او نسبت به نادانی بر میخیزد. اگر نتواند بنویسد دایم خطاها را گوشزد میکند و هنوز مانند معلم بالای سرت ایستاده که خطا نکنی. دانش عالمی میگوید که انجمنهایی که تاسیس میشود را کمک کندو در تجربهاش آموخته که صنف بسیار مهم است. بنابراین دست دوستان را میگیرد. از خود مایه میگذارد و حرف حق میزند و همه اینها را از دانش که به دانایی در مدیریت عمرش به دست آورده است؛ اوجملههایش را این طور بهپایان رساند: «امیدوارم من هم عمرم را مدیریت کنم که باطل به سر نبرم.»
احمد ضابطی جهرمی:
عالمی برجستهترین متفکر لابرتوار است
احمد ضابطی جهرمی، مدرس دانشگاه و دوست سالیان دور عالمی نیز از مازندران خود را به مراسم رسانده بود تا به دوست دیرینش ادای دین کند. او گفت: «امروز صبح ساعت ۶ در شرقیترین نقطه مازندران بودم از خداخواستم که سر وقت به مراسم برسم.»
سابقه آشنایی ضابطی با عالمی به ۴۰ سال پیش باز میگردد. آن سالها او دانشجوی سال اول بود و عالمی سال سومی. وقتی او سال اول درسش را تمام کرد عالمی پایان نامهاش را دفاع کرد.
ضابطی گفت که عالمی تاثیر زیادی در حوزه مونتاژ روی او گذاشته و به واسطه عالمی او کار مونتاژ را شروع کرده است.
این نویسنده که تالیف ۳۰ عنوان کتاب را در کارنامهی حرفهییاش دارد، عالمی را برجستهترین متفکر لابرتوار نامید و وفای به عهد، صداقت و رک گویی ستودنی را سه خصلت بارز او دانست.
او همچنین با شوخی به خوابی که یک هفته پیش درباره عالمی دیده بود اشاره کرد و خطاب به او گفت: «ما آن قدر به شما علاقمند هستیم که در ابراز ارادت شما دنیای روحی ما را هم اشغال کردهاید.»
ضابطی افزود: «هر جا برای من فرصتی پیش آید که خودم را به این استاد بزرگ نزدیک کنم و چیزی بیاموزم با گریبانی چاک خود را به او میرسانم. شما همیشه پیشکسوت ما هستید و سعی میکنیم که تا آخرین نفساین حق را به جا آوریم.»
عالمی:
خدا را شکر که مهاجرت نکردم
عالمی بعد از حرفهای ضابطی رو به جمع گفت: «شفیعی کدکنی میگوید: فروتنی بیش از اندازه خود دلیل خودپسندی است. با زبانی دیگر میگویند که برای هم پپسی باز میکنند، حرفهای حقیقی و ضابطیبسیار زیبا بود. با خود میگویم خدایا شکر، برای اینکه مهاجرت نکردم.»
علی قلمسیاه:
عالمی را باید تفسیر کرد
علی قلمسیاه - هنرمند عکاس- هم روی سن رفت و گفت که وقتی میخواهیم درباره کسی حرف بزنیم گاهی ادبیات و کلمات از توصیف او عاجز میمانند؛ در توصیف عالمی هم همین طور است و ادبیات قادر به بیان توانانییاو نیست. عالمی را باید تفسیر کرد.»
او گفت: «وقتی که در یک لابراتور عکاسی کار میکردم با عالمی آشنا شدم. بخش مهمی از دوران جوانی ما در معرفتی که ایشان ابراز میکردند در خدمت ایشان گذشت.»
قلمسیاه خود را مدیون و بدهکار اکبر عالمی دانست و یادآور شد: «فعالیتهای ایشان باعث شد که در فیلم و عکاسیمان سر فصلی به نام اکبر عالمی داشته باشیم.»
عزیزاله حاجیمشهدی:
اگر علی معلم را ببینم میپرسم که چرا به عالمی میگویی مجری؟
عزیزاله حاجیمشهدی هم در این مراسم عالمی را استادی خواند که خشمش هم دوست داشتنی است؛ او در دوران جوانی به برنامه هنر هفتم عالمی دعوت میشد و به لحاظ کمی بیشترین حضور را در این برنامه داشتهاست. گاهی مصاحبتهایی میتواند به جای کلاس رفتن چیزهای زیادی را نصیب آدم کند.
او گفت: «خاطراتی که دوستان از عالمی داشتند موید این است که جدیت و نظم ایشان زبانزد است. اگر علی معلم را ببینم میپرسم که چرا به عالمی میگویی مجری؟ [اشاره به گفتههای علی معلم در فیلم مردی برای تمام فصلها]؛ عالمی به جای متکلم وحده بودن در برنامههایش تبادل دوسویهای را با میهمانان داشت و این گپ و گفتها باعث میشد که میهمان هم چیزهای زیادی یاد بگیرند.»
حاجی مشهدی همچنین به این موضوع اشاره کرد که عالمی زاده اهواز است و چون پدرش پزشک بوده از دامغان به این شهر رفتهاند و دو سالی را آنجا دور بودند و دوباره به شهرشان برگشتند. او اکبر عالمی را معلماخلاقی دانست و به دوستی مشترکشان با نادر ابراهیمی اشاره و در آخر عنوان کرد: «اکبر عالمی توصیف ناپذیر است و فقط میگویم که آقای عالمی عزیز همیشه دوستتان داریم.»
ساعد نیکذات:
استقلال داشتن را از عالمی یاد گرفتم
ساعد نیکذات - تصویر بردار و هنرمند عکاس- نیز با اشاره به سه دوره شاگردیاش در محضر اکبر عالمی گفت: «اولین دوره ۱۷ یا ۱۸ ساله بود که که اولین جایزه سینماییام را از عالمی گرفتم. بزرگتر که شدم سه سوالدر ذهنم بود که چرا حافظ در هر خانه ایرانی حضور دارد و واژههای آن را قشرهای مختلف استفاده میکنند و میفهمند. با خودم میگفتم اگر هنرمند شوم سعی میکنم واژههایم با همه ارتباط برقرار کند. بعد ازحافظ به شاملو رسیدم و فکر میکردم که شاملو چه میکند که همیشه اسمش در روزنامه هست. ایشان همیشه چالش بر انگیز بود و ایجاد پرسش میکرد و این باعث میشد که به روز باشد.»
رییس سابق هیات مدیرهی انجمن عکاسان ایران ادامه داد: «در سال ۶۵ در جمعی گفتند که آقایی میخواهد حرف بزند و خیلی وارد است. در فضای جنگ که همه تیپها شبیه هم شده بود یک نفر آمد که خیلی خوش تیپبود و خیلی قاطع حرف زد. مهمترین چیزی که من از عالمی یاد گرفتم استقلال بود تا اینکه سال ۸۴ سیزدهمین عضو هیات موسس انجمن عکاسان انتخاب شدم و فکر نمیکردم که روزی کنار عالمی نشسته و رای دهم.»
حمیدرضا صدر:
دانش عالمی چندوجهیست
حمیدرضا صدر - منتقد و نویسنده - نیز در این مراسم به مرور خاطراتش از برنامه هنر هفتم پرداخت و از خاطراتش گفت؛ همان سالها که دانشجو بود و عاشق سینما؛ همان روزهایی که دانشجوی دانشگاه تهران بودمطلبی درباره مرگ در قطار سریع السیر شرق نوشته و به برنامه عالمی دعوت شده است تا درباره آن حرف بزند. از تجربهی حضورش در آن برنامه با عالمی گفت و تاکید کرد که اکبر عالمی دانشی چند وجهی دارد و ما جایگاهویژهای برای او قائل هستیم.
اکبر عالمی:
با ترس مقدس جلو دوربین رفتم
در پایان این اکبر عالمی بود که به روی سن آمد تا حرف بزند. او صحبتهایش را با این شعر شروع کرد: گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی/ او قلم برداشت حبابی بر لب دریا کشید.
بعد گفت: «حالا من ۷۰ سالم است و میگویم به خواب میماند این زندگی؛ تمام جوهره حرفهای ابراهیم حقیقی این بود که وقت الماس نیست، کوه البرز را به ما دهند هم دیروز بر نمیگردد. او خطاب به من گفت کهتوانستهام دوره جوانیام را مدیریت کنم. وقتی برنامه هنر هفتم به من پیشنهاد شد فکر میکردم تلویزیون چه قدرت حیرت آوری دارد. با ترس مقدس برنامهها را اجرا میکردم و میگفتم تو میزبانی و میزبان مدامنباید دست در سفره دراز کند. برایان تریسی میگفت که وقتی وسط حرف کسی بپری انگار به او پشت پا زدی اما من سعی میکردم که تبادل داشته باشم.»
عالمی به چشمان دختر و پسرش هم قسم خورد تا بگوید، بعضی اوقات برای یک برنامه ۱۷ کتاب میخوانده. این توضیح را از آن جهت بود که گویا همه فکر میکردند که در مورد فلسفه خیلی سواد دارد؛ او گفت: وقتی درمورد فیلم اسکندر برنامه گذاشتم خیلیها فکر کردند که درس تاریخ خواندهام. درحالی که من فقط خیلی کتاب خوانده بودم.»
او از ترسهایی که برای اجرای برنامههایش داشت هم گفت : «اولین ترسم از اساتیدم یعنی هوشنگ کاووسی و خسرو سینایی بود که نکند چیزی را اشتباه بگویم و آنها بگویند که غلط است. دومین ترسم از دانشجویانمبود. در کلاس درس شما فقط درس نمیدهی بلکه چیزهایی هم میگیری. ترس سومم هم از مردمی بود که مالیات میدهند که یک مجری تلویزیونی جلوی آینه جلوهگری کند.»
عالمی متذکر شد: «من با این ترس مقدس زندگی کردم. با همات ترس مقدس در کلاس درس و تلویزیون حاضر شدم. ولی همین امروز در رادیو میشنیدم که مجری گفت «راستیتش». آیا این زبان سعدی و حافظ و مولانا است؟شما با این زبان دارید به فرزندان ما فارسی یاد میدهید؟ ما بچههای خود را در خانه میگذاریم و میرویم. این چه فارسی است که شما یاد آنها میدهید. الان دیگر خل شدهام. مردها زیر ابرو برمیدارند.»
بعد از این جمله از سن پایین آمد. اما حرف هایش تمام نشده بود. پس از همهی حرفها و سخنرانیها، گاهی به طنز و شوخی و گاهی جدی و حتا احساساتی پاسخهایی میداد و ادای احترام میکرد.
عالمی گفت که در دنیای فانی زندگی میکنیم و از خرمن وجود ما شاید فقط پر کاهی بماند که آن را باد خواهد برد و یادآور شد: «چرا تبختر؟ اگر صمدیان این برنامه را برگزار کرد مبادا فکر کنم که خبری شده است.»
در پایان این مراسم تجلیل، هدایایی بهرسم قدرشناسی به عالمی تقدیم شد. شمسزاده از طرف شرکت دایا سیستم به عالمی هدیهای داد و با اشاره به حرف عالمی که گفته بود که خوشحال است مهاجرت نکرده گفت: «چندسالی است که از امریکا برگشتهام و تلاش داریم که در این فضا کار کنیم.»
عالمی نیز در ادامه حرفهای شمسزاده گفت: «من جوانی پررنجی داشتم. نان کپک زده میخوردم. پول کرایه ماشین نداشتم. پای پیاده میرفتم ولی اگر دوباره به دنیا بیایم میگویم دوباره همان راه را جلوی پایمقرار بده.»
مسعود زندهروح کرمانی - نماینده انجمن عکاسان ایران و رییس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران - نیز بعد از این حرفها به حضور اساتیدی چون ضابطی جهرمی، نادر ابراهیمی، بهمن جلالی، محمود دولتآبادی،بهروز غریبپور و اکبر عالمی در دانشکده صدا و سیما اشاره کرده و آن دوران را دورانی طلایی دانست که دیگر تکرار نخواهد شد. او گفت که عالمی شیوه زندگی کردن را به آنها آموخته و افتخار میکند که شاگردی او راکرده است.
در ادامه سعید دستوری - هنرمند عکاس و عضو هیات مدیرهی انجمن عکاسان ایران- مدال دوسالانه عکس ایران و لوح سپاس انجمن عکاسان ایران را به عالمی اهدا کرد.
همچنین تابلوی خطی با تحریر استاد محمد حیدری با شعری از حضرت مولانا اهدایی از سوی حجتاله ایوبی - رییس سازمان سینمایی و مدیرعامل بنیاد شمس تبریزی و مولانا که رسول صادقی - مدیر روابط عمومیسازمان سینمایی - به این مراسم آورده بود.
لوح سپاس و تندیس تصویر سال هم آخرین هدیه برای قدرشناسی اهالی تصویر از اکبر عالمی بود که سیفاله صمدیان به این مرد عالم سینما و تصویر اهدا کرد.
دو فیلم هم دربارهی اکبر عالمی پخش شد. نخست فیلم مردی برای تمام فصلها، ساختهی روناک جعفری و دیگری فیلمی در بارهی زندگی و کار حرفهیی اکبر عالمی.
مراسم که از ساعت ۱۸:۳۰ آغاز شده بود، ساعت ۲۱ بهپایان رسید.
مسابقه عکسهای موبایلی بخش ویژه دوازدهمین نمایشگاه جشن تصویر سال، ساعت چهار عصر جمعه هشتم اسفند در گالری نامی خانه هنرمندان افتتاح شد. این نمایشگاه با ۲۸۰ عکس منتخب از ۶۷ هنرمند عکاس همراه است. علاوه بر این، بیش از ۵۰ عکس منتخب دیگر این بخش از 34 هنرمند بهصورت مالتی مدیا در کنار بخشهای اصلی تصویر سال نمایش داده شده است.
نمایش عکسهای بخش ویژه «ایران ما» با ۲۶۰ عکس منتخب از ۹۲ هنرمند عکاس به دلیل جلوگیری از تداخل افتتاح دو بخش ویژهی عکس دوازدهمین جشن تصویر سال، شنبه نهم اسفندماه 1393 از ساعت 14 همراه با موسیقی فردین خلعتبری آغاز میشود.
عکس ها: لیلا ابراهیمی